شروع مسیر رشد و پیشرفت
گاهی به گذشته و داستان زندگی ام که فکر میکنم، راهی طولانی و پر پیچ و خم می بینم. در این مسیر، هر بخشی را که پشت سر میگذاشتم، تجربه و درس تازهای میآموختم و همه اینها مرا به جایی که اکنون هستم رسانده است. اما شروع خود اشتغالی و نقطه ای که از آنجا به بعد تفکر کارآفرینی در من شکل گرفت، سالها پیش بود. زمانی که تنها یک نوجوان بودم. یعنی سال 1373، در دبیرستان بهشتی مرداویج سال سوم دبیرستان، زنگ دوم کلاس بودیم. معلم ریاضیات جدید برای عوض شدن حال و هوای کلاس، به ما یک تمرین امتیازی داد: هر کسی که بتواند بیست تخته پاک کن با کیفیت خوب بسازد، نمره خوبی پیش من دارد. این تمرین مرا به فکر فرو برد، انجام این کار برای من چندان سخت نبود.
پدرم سالها با چوب کار میکرد و من از بچگی با آن آشنایی کامل داشتم، می توانستم قطعات چوب را با دقت زیاد و سطحی صاف، ببرم و با آن وسایل مختلف درست کنم. پس با خود گفتم: چرا من این تمرین را انجام ندهم؟
پس از پایان کلاس به خانه رفتم. در گوشه حیاط خانه مان، انباری قدیمیای قرار داشت که ابزار و وسایل کار با چوب را در آنجا نگه می داشتیم. به انباری رفتم و دنبال وسایل لازم برای کارم گشتم. الوارهای چوب و ابزار چوب تراشی و از طرفی نمدهای پدر بزرگم که سالها بود آنجا قرار داشت را پیدا کردم.
همه چیز مهیا بود و فقط تلاش من را می طلبید!
این شد که صبح یک روز تعطیل دست به کار شدم. قطعات چوب را با دقت تمام اندازه زدم و بریدم. نمدها را هم به همان اندازه جدا کردم و با میخ به تخته چسباندم. در روزهای دیگر هم این کار را ادامه دادم و بیست تخته پاککن، با کیفیت خیلی خوب ساختم.
بالاخره روز موعود رسید! به مدرسه رفتم و تخته پاککنها را نشان معلم ریاضیات جدید دادم. ایشان هم از کارم بسیار خوشش آمد و توانستم نمره خوبی بگیرم.
البته تنها آقای معلم نبودند که کارم را دوست داشتند؛ آقای براتی که مدیر مدرسه ما در آن زمان بودند و بعدها رئیس آموزش پرورش شدند هم تخته پاک کن های مرا دیدند و کارم را تحسین کردند.
اما این بار بیشتر از نمره و تشویق بدست آوردم: یک کار!
آقای براتی به من گفتند: شمس، اگر بتوانی 50 تخته پاک کن بسازی مثل همینهایی که ساختهای، پولش را به تو میدهیم.
این شد که دوباره دست به کار شدم. به انبار رفتم و این بار به خاطر کمبود چوب، قفسه های انبار را بریدم و با باقی مانده نمدها پنجاه تخته پاک کن ساختم. آنها را به آقای براتی تحویل دادم و توانستم بابت این کار، پول خوبی بگیرم. از این بابت خیلی خوشحال بودم و احساس استقلال میکردم و از بابتی به آینده امیدوارتر شده بودم. توانسته بودم به نوعی خود اشتغالی انجام دهم و برای خودم درآمد داشته باشم.
دوست داشتم این حس استقلال ادامه داشته باشد. پس این موضوع به این جا ختم نشد و پس از ساختن تخته پاک کنها به فکر ایجاد کسب و کارهای دیگر و امتحان کردن فعالیتهای مختلف افتادم. این شد که سرمایه ام را جمع کردم و کاسبی را شروع کردم.
روی هر سال کلیک کنید
فعالیت داخلی |
---|
شروع مسیر رشد و پیشرفت ( مشاهده بیشتر کلیک کنید ) |
فعالیت داخلی |
---|
تولیدتابلو گرین برد یا همان ( تخته سیاه) قدیمی خودمان ( جهت مشاهده کلیک کنید ) |
گسترش دامنه فروش در شهر های دیگر ایران ( جهت مشاهده کلیک کنید ) |
To identify both direct and indirect targets, we collected PRO seq data following a time course of 0, 1, and 24 hours of GDNF in B7 TamS, C11 TamS, G11 TamR, and H9 TamR MCF 7 cells Fig 1A lasix interactions The same applies to Australians and people from the Middle East
Region Piedmont PRF Health 2006, 2007, and Applied Science 2004; Ministry of Health PRF 2005, to M zithromax medicine