توسعه فروش تخته پاک کن در کل استان اصفهان

سال 75 همچنان دانشجو بودم؛ اما سعی می کردم همزمان برای کارم هم وقت بگذارم و فعالیتم را توسعه دهم. با گذشت تقریباً یکسال از شروع تولید تخته پاک کن، فکر کردم که باید کسب و کارم را توسعه دهم.

فروش تخته ­پاک­ کن در شهر فلاورجان کافی نبود، باید در سطح استان برند سازی می­کردم. میخواستم همه نام تخته پاک ­کن دانش را بشنوند. پس نقشه استان اصفهان را گرفتم و شروع کردم به بررسی کردن. هدفم این بود که تمام مدارس در شهرستان­های اطراف را پیدا کنم و به آنها هم تخته­ پاک­ کن بفروشم.  در مناطق مختلف اصفهان مثل شاهین شهر و نجف آباد با دوچرخه می رفتم و مدارس را پیدا می کردم و روی نقشه علامت می زدم. سپس در موقع مناسب به هر کدام آنها سر می­زدم و تخته ­پاک­ کن ­هایم را بهشان معرفی می­کردم.

این بار تعداد مدارس زیادتر شده بود و به خاطرم نمی ماند. پس برای هر کلام پروفایل و دفترچه ساختم، همه چیز را در این دفترچه­ ها ثبت می­کردم؛ آمار خرید، نیاز مشتری و این که چه زمانی با آنها تماس بگیرم. حتی ایده ­های خودم را هم اضافه می­کردم؛ مثلا این که مایل به خرید بودند؟ احتمالش هست که بیشتر خرید کنند یا نه؟ پس از این که از من خرید می ­کردند بازهم به آنها سر می­زدم و تمام موارد را یادداشت می­کردم؛ مثلا این که آیا از محصول من راضی بودند؟ چه زمانی باید دوباره به آنها سر بزنم؟ آیا باز هم میخواهند؟

سعی می­کردم هیچ چیز را از قلم نیاندازم، هر اطلاعاتی که به فروش بهتر من کمک می­کرد را می­نوشتم و به همه مدارس سر می­زدم. از همان زمان با تجربه ­ای که در کار های قبلی­ ام داشتم سعی می­کردم اصول مشتری مداری را رعایت کنم. در زمان مناسب سراغ مشتری می ­رفتم و به صورت نا­خودآگاه مبانی CRM را انجام می­دادم. نقاطی که برای مشخص کردن جای مدارس روی نقشه مشخص می­کردم، به من کمک می­کرد تا دوباره به آنجا برگردم و راهم را پیدا کنم از طرفی منطقه را بهتر بشناسم که مثلا در چه جاهایی مدارس بیشتری قرار گرفته است.

تقریباً کل استان اصفهان را به همین شکل رفتم: شاهین شهر، زرین شهر، فولاد شهر، فلاورجان، نجف آباد و شهر های اطراف با دوچرخه می رفتم و برادرم هم کمک زیادی به من می کرد. سعی کردم استان اصفهان را در عرض یک یا دو سال تمام کنم. و این برنامه ریزی و هدف گذاری من بود که باعث می­شد بعد از پایان یک سال، پیشرفت زیادی کرده باشم.

البته کار بازاریابی و فروش محصولاتم، مانع بهبود محصول نمی­شد و تلاش می­کردم که همیشه محصول خوبی به مشتریانم عرضه کنم. با دقت و تیزبینی و در نظر گرفتن همه نکات، تولیداتم را پیش می بردم و در تمام مراحل ساخت، فروش و بازاریابی آن را به کار می بردم. مدرسه ای را از قلم نمی انداختم و در پیگیری­ ها به شدت پشتکار داشتم و حوصله به خرج می­ دادم.