مشکل کمبود فضا در کارگاه چهارم و انتقال به کارگاه پنجم

در سال 83، با توجه به مشکلات کمبود جا، از کارگاه قبلی به کارگاهی بزرگتر در همان حوالی نقل مکان کردیم. کارگاه جدید مساحت بزرگی داشت و حدودا 1200 متر مربع بود. اما مشکل بزرگی داشتیم، این کارگاه تقریبا غیر قابل استفاده بود و نیاز به بازسازی اساسی داشت.
مکان جدید، یک کارگاه نساجی متروکه بود که دچار آتش سوزی شده بود. و باید که کاملا تغییر می کرد، حتی سیم کشی نیاز به تعویض داشت. دیوارها سوخته بودند و در و پنجره ها هم مشکلاتی دیگر داشت.
پس دست به کار شدیم و شروع کردیم به بازسازی. دیوار های سیاه شده را رنگ آمیزی کردیم، تعمیرات سقف و درها را هم انجام دادیم و این کارگاه را دوباره برای تولید، راه اندازی کردیم.
پس از تمام شدن کار، در برابرمان یک کارگاه جدید داشتیم که مساحت چهار برابری نسبت به قبل داشت. در کارگاه جدیدمان، می توانستیم برای بارگیری محصولات، کامیونت ها را وارد کارگاه کنیم و از همانجا بارگیری کنیم. فضای تولیدمان هم بزرگتر شده بود با تیراژ بالاتری تولید می کردیم.
همه این ها ما را بسیار امیدوار می کرد. این که تقریبا هر سال آنقدر تولیداتمان زیاد بود که مجبور بودیم نقل مکان کنیم حس خوبی به ما می داد. از طرفی در بازار هم شناخته شده بودیم و مجبور نبودیم مانند گذشته با تلاش زیاد مدارس را پیدا کنیم و با آنها تماس بگیریم.
شاید اگر هر کس دیگری بود با دیدن یک کارگاه سوخته، از این که باید آن را دوباره بسازد، دلسرد می شد. اما ما این طور نبودیم. سالها تلاش، بدست آوردن تجربه و شکست خوردن در کارهای مختلف به من یاد داده بود که هیچ وقت نا امید نشوم و این روحیه را به کارکنانم هم انتقال دادم.
از طرفی وقتی برادرم را می دیدم که او هم به این کار امیدوار است و می خواهد در آن پیشرفت کند، خوشحال می شدم و من هم به کارم دلگرم می شدم. زندگی پستی و بلندی های فراوانی دارد، اگر بخواهیم با هر شکست، جا بزنیم و خودمان را ببازیم، دیگر راهی برای موفقیت باقی نمی ماند.
گاهی اوقات بسیار نزدیک به موفقیت هستیم اما از تلاش دست می کشیم که این بدترین کار است. عامل موفقیت افراد فقط انگیزه نیست، خیلیها انگیزه دارند اما موفق نمی شوند. عامل موفقیت، صبر و استمرار است. کسانی که در کاری استمرار دارند ممکن است از ده بار، نه بار شکست بخورند اما بالاخره پیروز می شوند؛ چون کار را رها نکرده اند و بالاخره در یک موقعیتی به موفقیت رسیده اند. اما کسی که زود رها می کند هیچ وقت نمی فهمد که چقدر به پیروزی نزدیک بوده است.
در کاری که به آن علاقه دارید هیچ وقت از کار دست نکشید زیرا هیچ چیز مانع علاقه شما نخواهد شد و بالاخره پشتکارتان موانع را شکست خواهد داد. اما اگر به کارتان علاقه ندارید، بدانید که یک روز، مانعی سر راهتان قرار خواهد گرفت که شما به راحتی در برابر آن تسلیم می شوید، چون دلیلی برای مقاومت پیدا نمی-کنید.
به قول وارن بافت، کاری را انتخاب کنید که اگر ثروتمند بودید آن را انتخاب می کردید. اما دلیل این حرف او چیست؟
دلیل اینجاست: اگر شما توانتان را در کار مورد علاقه تان بگذارید، قطعا در آن پیشرفت خواهید کرد و ممکن است حتی بهترین در آن کار شوید. اما اگر کاری را دنبال کنید که به آن علاقه ندارید، در سطح مشخصی، باقی می مانید و پیشرفت نمی کنید و در نتیجه یک فرد معمولی یا حتی بد در آن حوزه کاری خواهید بود.
فکر می کنید درآمد شما در این صورت چقدر می شود؟ ضمن این که هر روز به سختی از خواب بیدار می شوید و به سرکار می روید.