گوشه ای از مشکلات و موانع سد راه

با این که کار تولید سخت و طاقت فرسا بود اما علاوه بر سختی کار، مشکلات غیر مترقبه ای هم پیش می آمد. برای مثال گاهی مشکلات مالی و بدهی هایی داشتیم که به سختی می توانستیم از عهده آن بر بیاییم و گاهی هم اتفاقات ناگهانی در مسیر ما قرار می گرفت. سال 89، در ابتدای سال تحصیلی بودیم و سفارشات تابلو مدارس و دانشگاه ها اوج گرفته بود. با توجه به این که آن زمان در حال ساخت کارخانه ای بزرگ در شهرک صنعتی نجف آباد بودیم، نیاز شدیدی به پول داشتیم. تابلو مدارس، جزء اولین محصولات ما به شمار می رفت و محبوب ترین محصول شیدکو بود. با توجه به همه این ها می توانستیم با تولید و فروش وایت برد ها هزینه های لازم کارگاه و کارخانه را تامین کنیم.

مرتباً از کارگاه های چوب، سفارش ورق ام دی اف، برای ساخت تابلو می دادیم. این بار هم برای تکمیل سفارشات و گرفتن سفارشات جدید یک کامیون ورق MDF، از تهران سفارش دادیم اما متاسفانه در راه، به دلیل چپ شدن کامیون بخش زیادی از محموله ما از بین رفت. این خسارت در آن زمان از سال و با وجود این همه مشتریانی که در انتظار تحویل محصولشان بودند، نسبتا بزرگ بود. ما مجبور شدیم دوباره این بار را سفارش دهیم و علاوه بر آن، حتی بیمه هم مبلغ مناسبی برای جبران خسارت به ما پرداخت نکرد.

کار تولید برای من همیشه لذت بخش بوده است. بودن در کنار همکاران و و دیدن این که چیزی را تولید می کنم که کسی قرار است از آن استفاده کند، مرا خیلی خوشحال می کرد.

اما در کنار همه این لحظات خوش، لحظات سختی را هم تجربه می کردم. همیشه تامین هزینه ها کار آسانی نبود. حتی در سالهای بعدی، با رفتن به کارخانه بزرگ تر مسئولیت من هم سنگین تر شد. مانند روزی که برادرم تماس گرفت و خبر آتش گرفتن کارخانه را به من داد. گاهی هم در مسیر صادرات مشکلاتی پیش می آمد، مانند زمانی که داعش کامیون صندلی های شیدکو را که عازم عراق شده بود، به آتش کشید.

در طی این سالها این را فهمیدم که هر چقدر که تلاش کنم، بیشتر بدست می آورم. اما علاوه بر این، بیشتر هم شکست می خورم و این شکست ها سنگین هستند. حل این مشکل از زمانی که در یک کارگاه کوچک بودیم به مراتب سخت تر است.