شروع تولید تخته پاک کن و کار در اولین کارگاه
پس از پایان دوران دبیرستان، در سال 74 در رشته سخت افزار دانشگاه فلاورجان قبول و وارد دانشگاه شدم. اما مسئله مهم این جا بود که باید برای دانشگاه شهریه پرداخت میکردم و نیاز داشتم استقلال مالی داشته باشم.
از طرفی پدرم ورشکست شده بود و نمیتوانست از نظر مالی به من کمک کند. بنابراین سعی کردم روی پای خودم بایستم، می خواستم درآمد خوبی داشته باشم تا راحت بتوانم نیازم را برطرف کنم. این شد که دیگر مصمم شدم که کسب و کار خودم را داشته باشم.
از بین کارهایی که تا آن زمان انجام داده بودم ساخت تخته پاک کن از بقیه موفقیت آمیزتر بود و از طرف دیگر بازارش را هم پیدا کرده بودم. تصمیم به ایجاد کارگاهی گرفتم که در آن تخته پاک کن تولید کنم پس با پس اندازی که بدست آورده بودم و کمک مالی اقوام، در کارگاهی در فلاورجان کارم را شروع کردم.
به خاطر ضرری که از کمبود تجربه در موضوع کشاورزی دیده بودم، تصمیم گرفتم این بار از افراد با تجربه کمک بگیرم. از چوب برهای ماهر در کارگاهم کمک میگرفتم و نمدهایم را از یک نمد باف حرفه ای در فلاورجان میخریدم.
یکی از مشکلات تخته پاک کن های آن زمان، نازک بودن نمد بود. نمد، یکی از مهم ترین بخش های تخته پاک کن است که مرتباً روی تخته کشیده میشود و باید به خوبی گچِ روی آن را پاک کند. اما اگر نمد نازک باشد، پس از مدتی بر اثر ساییدگی از بین رفته و تخته پاک کن عملا بی استفاده می شود.
این یک خلا در بازار بود!
من یک تولید کننده کوچک بودم و میتوانستم در تعداد کم، جنس با کیفیت تولید کنم. مجبور نبودم مانند تولید کنندگان انبوه، به خاطر حفظ سود، از نمد و چوب با کیفیت متوسط استفاده کنم.
این شد که کمی هزینه کردم و نمد های ضخیم خریدم. به جای چوب های نازک، الوار را مربعی می کردیم و از دور ریز چوب ها، دسته تخته پاک کن، می ساختیم. سپس نمد را با میخ یا چسب موکت به تخته می چسباندیم.
از پیش بردن این کار، بسیار راضی بودم، کار اقتصادی به من حس مفید بودن میداد و از طرفی خوشحال بودم که باعث اشتغال زایی برای افراد دیگر می شوم. در آن زمان اسم محصولم را تخته پاک کن دانش گذاشتم.
تخته پاک کن ها را با کمک برادرم، کارگران و یک اوستاکار، می ساختیم و کار تبلیغات و بازاریابیاش را خودم انجام میدادم همین باعث میشد که هزینه های کار بسیار کمتر شود. خودم آنها بسته بندی میکردم و داخل گونی میگذاشتم. سعی میکردم بازار فروشم را پیدا کنم. آن زمان موتور نداشتم، سوار دوچرخه میشدم ساعت ها خیابان ها و کوچه ها را میگشتم و مدارس را پیدا میکردم. نمونه تخته پاک کن را نشان میدادم. مشتریان کیفیتش را از نزدیک می دیدند با آنها مذاکره می کردم و نظرشان را جلب می کردم. در نهایت آنها هم سفارش میدادند و من دوباره بهشان سر میزدم و ارتباطم را قطع نمیکردم. کم کم مشتریانم بیشتر شد. محصول من داشت در بین آنها جا می افتاد. نمد ضخیم این تخته پاک کن ها باعث می شد گچ بیشتر جذب شود. دسته های مقاومش کنده نمی شد و خوب عمر می کرد. معلمها و مدیران هم این ویژگی را دوست داشتند و بیشتر خرید می کردند.
من متولد 56 هستم و اون زمان 22 ساله. با این که دانشجو بودم اما درآمد خیلی خوبی داشتم. در حالی که همکلاسی هایم فقط مشغول درس خواندن بودند، من در تلاش بودم تا کسب و کار خودم را اداره کنم. آن زمان که همکلاسی هایم حتی 300 تومن نداشتند؛ من سی هزار تومان پول داشتم که حتی برای یک کارمند هم مبلغ خوبی بود. این به من امید میداد که می توانم روی پای خودم بایستم و استقلال فردی و مالی داشته باشم. از این که تا این حد توانسته بودم پیش بروم واقعا خوشحال بودم و حس رضایت نسبت به زندگی و کار و حرفه ام داشتم. هر روزی که از خواب بیدار می شدم با اشتیاق سرکار می رفتم و برای آینده ام برنامه ریزی می کردم. فکر میکردم که چطور میتوانم فروشم را افزایش دهم و بازار فروش را گسترده تر کنم. با سر زدن به مدارس تلاش میکردم بازاری که درآن فعالیت میکنم را بهتر بشناسم و نیاز مشتریان را ارزیابی کنم. با کمک گرفتن از برخی از اقوام و هوش مالی که از کودکی داشتم، برای کارهایم برنامه ریزی میکردم و در راه رسیدن به آن استوار میماندم.
روی هر سال کلیک کنید
فعالیت داخلی |
---|
شروع مسیر رشد و پیشرفت در سال 1374 ( مشاهده بیشتر کلیک کنید ) |
فعالیت داخلی |
---|
تولیدتابلو گرین برد یا همان ( تخته سیاه) قدیمی خودمان در سال 1376 ( جهت مشاهده کلیک کنید ) |
گسترش دامنه فروش در شهر های دیگر ایران در سال 1376 ( جهت مشاهده کلیک کنید ) |